وفا
ما رو باش خیال میکردیم همیشه یکی رو داریم
یکی که به وقت گریه سر رو شونه هاش بذاریم
ما رو باش خیال میکردیم که یکی به فکرمون هست
میون این همه وحشت توی این کوچه بن بست
ما رو باش دل به کی بستیم.چشم به راه کی نشستیم
ما که واسه خاطر تو قرص ماهو شکستیم
وقتی خورشید حقیقت از خواب قصه بر آشفت
تازه فهمیدم چه آسون چشم تو به من دروغ گفت
هاج و واج رد نگاتو به گلای قالی دوختی
بگو که اون همه عشقو به چه قیمتی فروختی
تو به فکر من نبودی توی گرگ و میش مهتاب
حتی اندازه چشمی که یهو میپره از خواب
Design By : LoxTheme.com |